پاسخگویی به مسائل دینی شما
www.tizhoshan.ahkam.lxb.ir
- عکس و شعر های عاشقانه و احادیث دینی
عکس و شعر های عاشقانه و احادیث دینی
عکس و شعر های عاشقانه
سه شنبه 3 دی 1392برچسب:, :: 18:30 :: نويسنده : محمدرضا

 دین ومذهب اصول دین ومذهب در اسلام بر پنج قسم است((:۱.توحید ۲.عدل۳.نبوت ۴.امامت ۵.معاد.))توحید :یعنی خدای متعال یکی است وشریک و همتایی نداردعدل:یعنی خداوند بزرگ مرتبه ستمگر نمی باشد .نبوت:یعنی خداوند پیامبرانی را برای ارشاد مردم فرستاد که اولین آنها آدم و آخرین آنها حضرت محمد است.امامت:یعنی پس از پیامبران اسلام دوازده نفر به امامت رسیدند که اولین آنها حضرت علی (ع) وآخرین آنها امام زمان (عج)است.معاد :یعنی همه ی انسانها در روز رستاخیز زنده شده نیکوکاران به هبشت میروند و بد کاران به جزای اعمال خود میرسند.تقلیدشناختن وفهمیدن برنامه دین اسلام همانند دیگر رشته های علمی نیازمند تلاش و کوشش زیاد است و به آسانی به دست نمیآید.به همین خاطر دانشمندانی هستند که سالیان دراز با زحمت وتحمل سختیها در حوضه های علمیه درس خوانده تا اسلام را بشناسند و آنرا به ذیگران بیاموزند.اینها عالمان متخصصان دین اسلام وجانشینان پیامبر گرامی (ص)و امامان (ع) ودر زمان حاضر هستند وبه هر یک از انان مجتهد گفته میشود .یک انسان بالغ دختر یا پسر حتماُ باید در مسایل دینی آگاه باش ولازم است از یک مرجع جامغ الشرایط تقلید کند و و مسایل دینی خود را طبق دستور آن مرجع عمل نماید تا اعمالش در نزد خداوند قبول باشد.راستی آیا شما مرجع تقلید خود را انتخاب کرده ایدراه شناخت مرجع تقلیدبهترین راه شناخت مرجع تقلید این است که دو نفر روحانی تحصیل کرده در حوزه های علمیه که کارشناس در امور دین باشند و مردم به سخنان آنان اطمینان باشندمجتهدی را به عنوان مرجع تقلید به ما معرفی کنند.زمان عمل به احکامدستور های عملی اسلام برنامه زندگی هر مسلمان است که پسران از آغاز شانزده سلگی و دختران از آغاز ده سالگی باید آنها را رعایت کنند .باید توجه داشت که سن بلوغ بر اساس سال شمسی وشناسنامه ای نیست بلکه بر اساس سال قمری میباشد.

ر
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 7:21 :: نويسنده : محمدرضا

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ (الحجرات/١٠)

قطعا مؤمنین برادر یکدیگرند

 

فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ (المآئده/٤٨)

 

در کارهای خیر از همدیگر سبقت و پیشی بگیرید

 

وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (بقره/٨٣ )

 

با مردم نیکو سخن بگوئید

 

وَأَوْفُوا بالْعَهْدِ (اسراء٣٤)

 

به عهد و پیمان خود وفا کنید

 

اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى (المائده/٨)

 

عدالت پیشه کنید که آن به تقوی نزدیکتر است

 

الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد/2

 

آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرام و مطمئن می گردد

 

فَاحْكُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ (ص/٢٦)

 

بین مردم به حق حکم و قضاوت کن

 

إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْكُمْ (محمد/٧)

 

اگر (دین) خدا را یاری کنید او هم شما را یاری می کند

 

وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى (المآئده/٢)

 

در (کارهای ) نیک و تقوا با یکدیگر همکاری کنید

 

وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً (الانبیاء/٣٥)

 

با خیر و شر شما را آزمایش می کنیم

 

إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ (هود/١١٤)

 

قطعا نیکیها بدی ها را از بین می برند

 

وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (النساء/١٩)

 

با زنان به نیکی و شایستگی معاشرت کنید

 

إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (الحجرات/١٢)

 

قطعا بعضی از گمانها گناه است

 

وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (الهمزه/١)

 

وای بر هر عیب جوی هرزه زبان

 

لَئِنْ شَكَرْتُمْ لأزِیدَنَّكُمْ (ابراهیم/۷ )

 

اگر شکرگزار نعمتها بودید (نعمتهایم را) افزون خواهم نمود

 

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ (الحجرات۱۳)

 

همانا گرامی ترین شما در نزد خدا با تقواترین شماست

 

وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ (بقره/۱۹۱)

 

فتنه انگیزی از کشتار سخت تر (وبدتر) است

 

وَلا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَكُمْ (البقره/۲۳۷)

 

فضل و نیکی به یکدیگر را از یاد نبرید      

 

وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ (الشوری/ ۳۸)

 

(مؤمنین) کارشان با مشورت یکدیگر انجام می گیرد

 

أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (النساء/۸۲)

 

پس چرا در قرآن تدبر و اندیشه نمی کنند ؟

 

إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (المائده/۱۳)

 

قطعا خداوند نیکو کاران را دوست می دارد

 

وَوَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا (الاحقاف/۱۵)

 

ما انسان را به احسان به پدر و مادر سفارش کردیم

 

إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ (الاسراء/۵۳)

 

همانا شیطان بین انسانها دشمنی و فساد ایجاد می کند

 

وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ (الحج/۲۸)

 

وافراد درمانده و فقیر را اطعام کنید

 

وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (الحج/۳۰)

 

از گفتار باطل و نا حق دوری کنید

 

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ (هود/١١٢)

 

همانگونه که مامور شدی (دستور رسیده تورا) پایداری و استقامت کن

 

فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ (العنکبوت/١٧)

 

فقط روزی را در نزد خدا(از جانب او) بجوئید

 

مَنْ كَفَرَ فَعَلَیْهِ كُفْرُهُ (الروم/٤٤)

 

هرکس کافر شود کفرش به ضرر خود اوست

 

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ (الروم/٦٠)

 

صبر کن که وعده خداوند حق است

 

ِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (لقمان/١٣)

 

قطعا شرک به خدا ستم بسیار بزرگی است

 

أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ (الزمر/٣٦)

 

مگر خدا کفایت گر بنده خود نیست ؟

 

إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (لقمان/١٦) قطعا خداوند بسیار لطیف و آگاه است

 

وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ (لقمان/٣٤)

 

خداست که باران رحمت را نازل می کند

 

وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ (الاحزاب/٣٧)

 

خداوند سزاوارتر و مستحق تر است که از او بترسی

 

وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا (الاحزاب/٣٩)

 

خداوند آنچه را که در قلب شماست می داند

 

َ ادامه مطلب

 

ر

ادامه مطلب ...
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 7:16 :: نويسنده : محمدرضا

 

از ایات قران استفاده میشود که شاهدان اعمال در روز قیامت چند دسته هستند که به انها اشاره میشود 
1.خداوند سبحان.
قران کریم میفرماید:ان الله یفصل بینهم یوم القیامه ان الله علی کل شی شهید. مسلما خدای سبحان در میان انان روز قیامت داوری میکند ( و حق را از باطل جدا میکند)خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز اگاه )است.1در ایه دیگری میفرماید:لم تکفرون بایات الله و الله شهید علی ما تعلمون.چرا به ایات خداوند کفر میورزید؟و خداوند گواه است بر اعمالی که انجام میدهید.2
2:پیامبر هر امت 
یکی دیگر از شاهدان روز قیامت در قران کریم پیامبران هر امت هستند قران کریم میفرماید:یوم نبعث فی کل امه شهیدا علیهم من انفسهم.روزی که از هر امتی گواهی از خودشان بر انها بر می انگیزیم.3

در اینجا منظور از شاهد هر امت پیامبر همان امت است چونکه شهادت در قیامت باید شهادت حقیقی باشد پس چنین شاهدی باید عالم به حقیقت ان اعمالی باشد که به انها شهادت میدهدو چنین چیزی ممکن نیست مگر اینکه حاضر و غایب برای شاهد یکسان باشد و چنین مقامی برای کسی متصور نیست مگر پیامبر ان امت.
3:پیامبر اسلام.
قران کریم میفرماید:فکیف اذا جئنا من کل امه بشهید و جئنا بک علی هولاء شهیدا" حال انها چگونه است ان روزی که از امتی شاهد و گواهی می اوریم وتورا نیز (ای پیامبر) بر انان گواه خواهیم اورد.4
4:افردای از امت اسلام
قران کریم میفرماید: وکذاک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداءعلی الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا..."... همانگونه شما را نیز امت میانه ای قرار دادیم (در حد اعتدال میان افراط وم تفریط)تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما هم گواه است.هر چند مخاطب این ایه تمام امت اسلامی است اما مراد قران بعضی از افراد این امت است.
5:اعضا و جوارج 
قران کریم میفرماید:یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون.در ان روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد اعمالی که مرتکب می شدند گواهی می دهد.5

1:سوره حج ایه 17
2:.ال عمران /98
3:نحل ایه 89
4:نساء ایه 41
5:نور ایه 225

 

   

 

 

 

تصوير قيامت از منظر قرآن

 


 

 در ادامه مطلب

ر

ادامه مطلب ...
جمعه 29 آذر 1392برچسب:, :: 7:6 :: نويسنده : محمدرضا
 

 

شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود.
ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود. مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می‌شد.

 

واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی (دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

 

یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند

ر
پنج شنبه 28 آذر 1392برچسب:, :: 20:38 :: نويسنده : محمدرضا

 

اسلام، گرویدن به آیین آسمانی حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله را گویند که یکی از ادیان توحیدی و ابراهیمی است و از جامعیت خاصی نسبت به دیگر ادیان برخوردار است.
از این عنوان در بیشتر باب‌های فقهی مانند طهارت، صلات، زکات، صوم، حج، جهاد، تجارت، وصیّت، نکاح، نذر، کفّارات، صید و ذباحه، شفعه، احیاء موات، لقطه، حدود و قصاص سخن رفته است.
واژۀ اسلام افزون بر معنای یاد شده بر خود آیین و شریعت آسمانی آن حضرت نیز اطلاق شده است.

معنای لغوی
--------------------------------------------------------------------------------

اسلام درلغت به معنای انقیاد و تسليم شدن است شخص فرمانبردار و مطیع رادر لغت مسلم يا مسلمان می‌ گويند.

معنای اصلاحی
--------------------------------------------------------------------------------

دراصطلاح عبارت است از گفتن شهادتین بازبان است «لا اله الا الله محمد رسول الله» که
اولين مرتبه اسلام است که شیعه و سنی در آن اتفاق دارند.

تفاوت اسلام و ایمان
--------------------------------------------------------------------------------

تفاوت اسلام به مفهوم نخست با ایمان، در آن است که اسلام، گرویدن به آیین حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله در زبان است، لیکن ایمان گرویدن به آن در زبان همراه با اعتقاد قلبی و عمل به احکام و دستورهای آن می‌باشد. البته برای ایمان دو معنای دیگر نیز ذکر شده است؛ یکی عام که هم‌معنای با اسلام است و دیگری خاص که عبارت است از اعتقاد داشتن و پذیرش ولایت و امامت دوازده امام معصوم علیهم‌السّلام. [۱] [۲]

← دیدگاه اهل حدیث، شافعیان، معتزله و خوارج
ازنظر اهل حدیث،شافعیان، معتزله و خوارج ایمان واسلام مترادف هستند. ايشان می‌گويند:
در قرآن کریم ايمان واسلام بر يکديگراطلاق شده اند .

← دیدگاه محققان اهل سنت
اما به عقيده محققين اهل سنت بين اين دو فرق وجود دارد چرا که حقيقت ایمان تصدیق قلبی است وحقيقت اسلام تسليم وانقياد ظاهری همراه با تسليم باطنی است بنابر حکمت هايی گاه يکی بجای ديگری‌به کار برده می‌شود. [۳]

نسبت بين اسلام وايمان
--------------------------------------------------------------------------------

در نصوص ،استعمال آنها بر سه قسم وارد شده است:
۱. ترادف ۲. تباین ۳. تداخل.

← ترادف و مثال بر آن
مثال ترادف «فاخرَجنا مَن کانَ فِيها مِنَ المَومِنينَ فمَا وَجَدنا فِيها غَيرَ بَيتٍ مِنَ المُسلِمِين» [۴]
درجای ديگر خداوند می‌فرمايد: «قال يا قوْمِ اِن كُنتمْ آمَنتمْ بِاللهِ فَعلَيهِ توَکلوا اِنْ کنتمْ مُسْلِمِين» [۵]
دراين دو آيه ايمان براسلام اطلاق شده است معلوم می ‌شود که ايمان واسلام دو لفظ دارای يک معنی هستند.
همچنين در حدیث پيامبر(ص) می‌فرمايد «بنی الاسلام علی خمس، شهادة ان لا اله الا الله الخ» سپس در حدیث وفد القیس همين پنج رکن را در تفسير ايمان بيان می‌کند از اين دو حديث هم معلوم می‌شود که ايمان و اسلام مترادف المعنی هستند (يعنی دو لفظ دارای يک معنی). [۶]

تباين و مثال بر آن
--------------------------------------------------------------------------------

«قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا» [۷]

تداخل و مثال بر آن
--------------------------------------------------------------------------------

چنانچه در حدیث است که از پیامبر(ص) پرسیدند که «ای العمل افضل؟ قال الایمان بالله
ورسوله» در این حدیث پیامبر(ص) اعمال ظاهری را که متعلق به اسلام است ایمان مسمَّی کرد
معلوم می‌شود که اسلام در ایمان داخل است هم چنین روایت عمرو بن عبسر است که از
پیامبر(ص) سوال کردند «فاَیُّ الاسلام افضل؟ قال الایمان»

[۸]
در این حدیث هم پیامبر، اسلام را در ایمان داخل کرده است.
خلاصه اینکه ایمان واسلام حقیقت شرعی جداگانه‌ای دارند چنانچه حقیقت جداگانه‌ لغوی دارند چون‌که ایمان نام اعتقاد مخصوص است واسلام نام انجام دادن اعمال شرعی ظاهراً است لیکن هر دو با هم تعلق تکمیلی دارند چنانچه یک معتقد، مومن کامل نمی‌شود تا وقتی که اعمال ظاهری را انجام ندهد همینطور که یک مسلم، مطیع کامل نمی‌شود تا وقتی که با دل، یقین و تصدیق نکند اگر کلمه اسلام وایمان یک‌جا ودر مقام سوال وارد بشوند حقیقت آنها جدا و در مقام سوال نباشند پس در این صورت می‌شود که آنها رادر یک دیگر داخل کرد. [۹]
حافظ ابن رجب حنبلی(رح) می‌فرماید وقتی که ایمان و اسلام جدا جدا بیان شوند در هر دو هیچ فرقی نیست وقتی که هر دو یکجا ذکر شوند پس در آنها فرق می‌شود. می‌فرماید «فالایمان
والاسلام کاِسم الفقیر والمسکین اذا اجتمعا افترقا واذاافترقا اجتمعا» یعنی این هردو لفظ مانند لفظ مسکین و فقیر هستند وقتی که این هردو لفظ یک‌جا باشند حقیقت آنها جدا و غیر یکدیگر می‌شوند وقتی که جدا جدا ذکر شوند در یکدیگر داخل می‌شوند. [۱۰] [۱۱]

راه ثبوت اسلام فرد

--------------------------------------------------------------------------------

برای ثابت شدن اسلام فرد سه راه ذکر شده است:

← گفتار
کسی که شهادتین (أشهد أن لا اله الا اللّه و أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه) یا ترجمه آن دو را به هر لغتی بر زبان آورد، به اسلام او حکم می‌شود. [۱۲]
در صورت لال بودن، اشاره‌ای که بیانگر آن باشد، کفایت می‌کند. [۱۳]

←← اختصاص این حکم به کافر اصلی
حکم یاد شده، اختصاص به کافر اصلی دارد، امّا کیفیّت تحقّق اسلام در مرتدّ به نوع ارتداد و منشأ آن بستگی دارد.

←← ثبوت اسلام مرتد با گفتار
اگر منشأ ارتداد، انکار توحید و رسالت بوده، گفتن شهادتین کفایت می‌کند و چنانچه منشأ آن، انکار برخی ضروریات مانند وجوب نماز و حرمت زنا بوده است، علاوه بر شهادتین، اقرار به آنچه انکار کرده نیز لازم است؛ هر چند برخی، گفتن شهادتین را در این فرض لازم ندانسته‌اند. [۱۴]

← کردار
به جا آوردن اعمالی مانند نمازهای یومیه، روزۀ ماه رمضان و حج که ویژۀ مسلمانان است، بر مسلمانی انجام دهندۀ آن‌ها دلالت می‌کند، البته به‌ شرطی که پیشینۀ کفر نداشته باشد.
در صورت داشتن پیشینه، در دلالت انجام اعمال یاد شده بر اسلام وی اختلاف است. قول به عدم دلالت، به مشهور نسبت داده شده است. [۱۵] [۱۶]

← تبعیّت
تبعیّت بر سه گونه است:

←← تبعیت از پدر و مادر
فرزند نابالغ، تابع پدر و مادر خویش است.
بنابراین، اگر والدین یا یکی از آنان مسلمان باشند، فرزندان نابالغ ایشان نیز محکوم به اسلام هستند. [۱۷] [۱۸]

←← تبعیت از اسیر کننده
کودکی که جدای از پدر و مادر به اسیری مسلمانی در آمده است، در این که به تبع اسلام اسیر کننده‌اش محکوم به اسلام است یا نه و یا تنها در طهارت بدن تابع او است، نه سایر احکام، اختلاف است. [۱۹] [۲۰] [۲۱]

←← تبعیت از دار الاسلام
کودکی که در سرزمین اسلامی یا سرزمین کفر که مسلمانان نیز در آن‌جا زندگی می‌کنند، پیدا شده است، به اسلام او حکم می‌شود. [۲۲]

اسلام مراهق
--------------------------------------------------------------------------------

در تحقّق اسلام نوجوان ممیّز نزدیک به بلوغ از کفّار با اقرار به شهادتین، اختلاف است. [۲۳] [۲۴]

اسلام مکره[ویرایش]
--------------------------------------------------------------------------------

فردی که با اکراه به اسلام گرویده است، اگر از اهل کتاب نباشد، از او پذیرفته می‌شود، امّا اکراه اهل کتاب به اسلام صحیح نیست. [۲۵] [۲۶]

آثار اسلام

--------------------------------------------------------------------------------

در شریعت مقدّس بر پذیرش اسلام آثاری بار شده است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

← سقوط حقوق الهی
ساقط شدن حقوق الهی- اعم از حقوق مالی مانند زکات، خمس و کفّارات؛ و حقوق غیر مالی مانند نماز، روزه و حج- که قبل از اسلام از کافر فوت شده است.
البته حق‌الناس مانند بدهی ساقط نمی‌گردد و باید ادا شود.

← پاکی بدن
پاک گردیدن بدن و رطوبت‌های آن.

← محترم بودن خون، مال و فرزندان نابالغ وی
بنابراین، کشتن او و گرفتن مال وی به زور و نیز تعرّض به فرزندان‌ کوچک او از قبیل به اسیری گرفتن، جایز نیست.
البته دارایی‌های غیر منقول کافری که در دارالکفر به اسلام گرویده است- مانند زمین و باغ و بوستان- در صورت فتح آن‌ها به دست مسلمانان، غنیمت آنان است. [۲۷]

← جریان احکام بر فرزندان نابالغش
جریان احکام اسلام نسبت به فرزندان نابالغ او از جهت تبعیّت.

← محدود شدن همسران
کافری که بیش از چهار زن دارد، پس از پذیرش اسلام افزون بر چهار زن را باید رها کند. [۲۸]

← وجوب ختنه
بر کافر مسلمان شده، ختنه واجب است؛ هر چند کهن‌سال باشد. [۲۹]

شرطیّت اسلام در تکلیف
--------------------------------------------------------------------------------

در این که توجّه تکلیف به انسان مشروط به مسلمان بودن او است یا خیر و به تعبیر دیگر، در این که اسلام شرط تکلیف است تا کافر مکلّف به فروع نباشد، یا تنها صحّت انجام تکلیف، مشروط به اسلام است، نه اصل تکلیف، اختلاف می‌باشد. نظر مشهور، قول دوم است. [۳۰] [۳۱]

شرطیّت اسلام در صحّت عمل عبادی

--------------------------------------------------------------------------------

صحّت امور بسیاری در فقه مشروط به اسلام است از جمله عبادات (اعمالی که صحّت آن‌ها منوط به قصد قربت است) مانند نماز، روزه و حج که از کافر صحیح نیست. [۳۲] [۳۳]

← شرط صحت نیابت در عبادات
صحّت نیابت در عبادات نیز مشروط به اسلام است. بنابراین، نیابت کافر از مسلمان و عکس آن، صحیح نیست. [۳۴] [۳۵]

شرطیّت اسلام در سایر امور

--------------------------------------------------------------------------------

اسلام در برخی امور دیگر شرط است که به آنها اشاره می‌شود.

← تجارت
در کسی که می‌خواهد مالک بردۀ مسلمان شود خواه با خریدن یا غیر آن، اسلام شرط است. [۳۶]

← نکاح
کفو بودن زن و مرد در دین، از شرایط صحّت نکاح است. بنابراین، ازدواج مسلمان با کافر غیر کتابی و نیز زن مسلمان حتی با کافر کتابی صحیح نیست. [۳۷]
در صحّت ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی اختلاف است، مشهور میان متأخران حرمت ازدواج دائم با آنان است. [۳۸]

← ولایت
کافر بر مسلمان ولایت ندارد. بنابراین، اگر مولّی علیه مسلمان باشد، ولیّ او نیز باید مسلمان باشد. [۳۹]
در وصیّ شخص مسلمان، اسلام شرط است. [۴۰]
کافر بر مسلمان حق شفعه پیدا نمی‌کند.

← احیاء موات
در این که صحّت تملّک زمین موات احیا شده، مشروط به اسلام احیا کننده می‌باشد، اختلاف است. [۴۱]

← لقطه
جریان حکم التقاط بر یابندۀ لقیط (کودک گم شده) مسلمان یا کسی که در حکم مسلمان است، مشروط به اسلام یابنده است. [۴۲]

← عتق
اسلام، در برده‌ای که به عنوان کفّاره آزاد می‌شود، شرط است. [۴۳]

← مستحق کفّاره
فقیری که کفّاره به او داده می‌شود باید مسلمان باشد. [۴۴]

← تذکیه
از شرایط صحّت ذبح، نحر و شکار، مسلمان بودن ذابح، نحر کننده و شکارچی است. [۴۵] [۴۶]

← نذر
به قول مشهور، در صحّت نذر، اسلام نذر کننده شرط است. [۴۷]

← قذف
کسی که به زنا یا لواط متهم شده است، با مراجعه به حاکم می‌تواند برای قذف کننده درخواست اجرای حدّ قذف (هشتاد تازیانه) کند، به شرط آن که قذف شونده مسلمان باشد. [۴۸]

← قصاص
از شرایط قصاص، هم‌کیش بودن فرد کشته شده و قصاص شونده است. بنابراین، مسلمان در برابر کافر قصاص نمی‌شود. و تنها دیۀ او در صورت ذمّی بودن باید پرداخت شود. [۴۹]

پانویس[ویرایش]
--------------------------------------------------------------------------------
  ۱. ↑ جواهر الکلام ج۶، ص۵۹.    
۲. ↑ جواهر الکلام ج۳۳، ص۱۹۷.    
۳. ↑ عقايد تطبيقی، ص۲۶۲.
۴. ↑ ذاریات/سوره۵۱،آیه۳۶.    
۵. ↑ یونس/سوره۱۰،آیه۸۴.    
۶. ↑ کشف الباری شرح صحيح البخاری ج۱، ص۶۰۶.
۷. ↑ حجرات/سوره۵۰،آیه۱۴.    
۸. ↑ صحیح مسلم ج۱ مقدمه کتاب الایمان، ص۱۰۲
۹. ↑ فتح الباری ج۱، ص۱۱۵.
۱۰. ↑ فتح الملهم ج۱، ص۴۲۸.
۱۱. ↑ فتح الملهم ج۱، ص۴۲۹.
۱۲. ↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۳۰.    
۱۳. ↑ جواهر الکلام ج۳۸، ص۱۸۱.    
۱۴. ↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۳۰-۶۳۱.    
۱۵. ↑ مسالک الافهام ج۱۵، ص۳۲.    
۱۶. ↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۲۳-۶۲۴.    
۱۷. ↑ جواهر الکلام ج۳۸، ص۱۸۳.    
۱۸. ↑ جواهر الکلام ج۳۹، ص۲۵.    
۱۹. ↑ جواهر الکلام ج۲۱، ص۱۳۶.    
۲۰. ↑ جواهر الکلام ج۳۳، ص۲۰۲.    
۲۱. ↑ جواهر الکلام ج۳۸، ص۱۸۴.    
۲۲. ↑ جواهر الکلام ج۳۸، ص۱۸۱.    
۲۳. ↑ جواهر الکلام ج۳۳، ص۲۰۳.    
۲۴. ↑ العروة الوثقی ج۱، ص۱۴۲.
۲۵. ↑ جواهر الکلام ج۳۲، ص۱۳.    
۲۶. ↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۶۲۳.    
۲۷. ↑ جواهر الکلام ج۲۱، ص۱۴۳.    
۲۸. ↑ جواهر الکلام ج۳۰، ص۵۶.    
۲۹. ↑ جواهر الکلام ج۳۱، ص۲۶۳.    
۳۰. ↑ الحدائق الناضرة ج۳، ص۳۹.    
۳۱. ↑ جواهر الکلام ج۱۶، ص۳۲۷.    
۳۲. ↑ جواهر الکلام ج۱۶، ص۳۲۷.    
۳۳. ↑ جواهر الکلام ج۱۷، ص۱۶۱.    
۳۴. ↑ جواهر الکلام ج۱۷، ص۳۵۶-۳۵۷.    
۳۵. ↑ مستمسک العروة ج۱۱، ص۷-۱۱.    
۳۶. ↑ جواهر الکلام ج۲۲، ص۳۳۴.    
۳۷. ↑ جواهر الکلام ج۳۰، ص۹۲.    
۳۸. ↑ جواهر الکلام ج۳۰، ص۱۵۵.    
۳۹. ↑ جواهر الکلام ج۲۹، ص۲۰۶.    
۴۰. ↑ جواهر الکلام ج۲۸، ص۴۰۵.    
۴۱. ↑ جواهر الکلام ج۳۸، ص۱۱-۱۵.    
۴۲. ↑ جواهر الکلام ج۳۸، ص۱۶۰-۱۶۱.    
۴۳. ↑ جواهر الکلام ج۳۳، ص۱۹۵-۱۹۸.    
۴۴. ↑ جواهر الکلام ج۳۳، ص۲۶۹-۲۷۰.    
۴۵. ↑ جواهر الکلام ج۳۶، ص۲۶.    
۴۶. ↑ جواهر الکلام ج۳۶، ص۷۹.    
۴۷. ↑ جواهر الکلام ج۳۵، ص۳۵۶-۳۵۷.    
۴۸. ↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۴۱۷-۴۱۸.    
۴۹. ↑ جواهر الکلام ج۴۲، ص۱۵۰. 

ر
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 31
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 166
بازدید کل : 21973
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



استخاره آنلاین با قرآن کریم


فال انبیاء